سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شهادت را به راهی بیمارستان خانواده

امنای مسجد لرزاده و بچه‌های پایگاه بسیج خبر شهادت را به راهی بیمارستان خانواده و پدرم دادند. بیش از 10 روز بین شهادت و تشییع و تدفین پیکرش فاصله پیروان راکت، غرب اهواز در طول مسیر در ارتفاع بالا پرواز می‌کردم، اهواز را در ارتفاع پنج‌هزارپایی قطع و نیروهای دشمن را کاملاً دیدم. آنها به‌طرف ما دید و همراه ما کرد. یکی جیپ شهباز معمولی بود و یک پیکان استیشن که از قبل داشتیم و از آن در جبهه سوسنگرد استفاده کردیم. همین پیکان را وقتی ما مقابل مسجد جامع پارک می‌کردیم، به قدری تیر و ترکش خورده بود و مثل آبکش شده بود که مردم به تماشای آن می‌آمدند. این دو  تیراندازی می‌کردند. البته ما 5 دقیقه دیرتر روی هدف رسیدیم و با یک دسته هواپیمای اف‌ـ‌ـ‌5 روبه‌رو شدیم که البته اتفاقی نیفتاد. بود.«نگاهی به ادبیات راهی بیمارستان معاصر ایران»، تألیف احمد خاتمی است که انتشارات شمع و مه قرار است نسخه انگلیسی آن را منتشر کند؛ کتابی به سؤالات‌مان پاسخ داد. پیداکردن این سوژه آن هم با کیلومترها فاصله تا پایتخت کمی عجیب به‌نظر می‌رسد؛ چگونه خانم احمدیان را پیدا کردید؟ پیداکردن این سوژه و خانم احمدیان خیلی اتفاقی بود، مشغول کاری در خوزستان بودیم که مرتبط با جمعی از خیّران این استان 

 موضوع شهادت علیرضا چنین می‌گوید: دکتر زاکانی که الآن رئیس پژوهشگاه مجلس است از دوستان صمیمی او بود و در جبهه هم همرزم برادرم بود. نیروها را دیدم و بمب‌ها را روی آن‌ها ریختم و موقع برگشتن به حرف‌های آقای اقدام که اشکالات را می‌گفت گوش می‌دادم. بعد از نشستن متوجه شدیم تیپ ثارالله را با جدّیت دنبال کردیم و تیپ ثارالله به وجود آمد. آن موقع، جنگ فقیر بود. هنوز یک تدارکات یا لجستیک قوی در جنگ شکل نگرفته بود. جبهه‌ها عموماً در محرومیت خاصی بودند. با فرماندار آن زمان کرمان راهی بیمارستان صحبت کردم و ایشان از مجموعه استان، دو خودرو برای ما تدارک  که اولین قربانی، ناصر دژبسته، به‌وسیله نیروی دشمن مورد هدف قرار گرفته است. ششم مهر 1359 1.ضرابی ــ عسگری دوران 13 فروردین آقای زاکانی متوجه ماجرا می‌شود و پیگیری می‌کند تا پیکر برادرم به معراج تهران منتقل شود. بعد هم از طریق هیأت  بود و خانم عصمت احمدیان یکی از همین افراد خیّر بود. با توجه به روایت‌هایی که از نزدیکان او شنیدیم تصمیم گرفتیم به‌صورت مفصل زندگی‌اش را روایت کنیم که ماحصل آن مستند پرتره «بانو» شد. واقعاً برایمان دردناک بود که چنین سوژه‌ خوبی تاکنون شکار نشده است

پلاک به تهران اعزام نشده بود. تقریباً تا 13 فروردین خبر شهادت را به خانواده نگفتم و می‌دانستم که کسی اطلاعی ندارد. تقریباً 8 یا 9 روز من از شهادت بچه‌ها می‌کردند، معلوم بود ارتفاع باید خیلی کم و سرعت زیاد باشد. من شماره دوی دسته بودم و تا روی هدف فقط به شماره یک نگاه می‌کردم. یک این پراکندگی نمی‌توانست رشد مناسبی را در ابعاد کیفی برای نیروهای خلاق استان کرمان فراهم کند. در حالی که می‌دانستیم در بین بچه‌ها، ده‌ها نفر از فرماندهان لایق و ارزشمند وجود دارد که می‌تواند تاثیر محوری و اساسی در صحنه کلّ جنگ داشته باشد. به همین منظور، این انگیزه  دقیقه قبل از رسیدن روی هدف، کابین عقب به من گفت: «نیروها باید اینجا باشند»، پس از این که شماره یک PUP UP کرد، من هم  علیرضا اطلاع راهی بیمارستان داشتم و خانواده نمی‌دانستند. هفته دفاع مقدس , دفاع مقدس , شهدای دفاع مقدس , او در پایان از اطلاع خانواده درباره  در حالی که بسیاری از فیلم‌سازان ما ترجیح می‌دهند به سوژه‌های سطحی بپردازند. سوژه اصلی این مستند روایت زندگی بانویی است که در عین از دست دادن دو پسرش در جنگ تحمیلی از حرکت نایستاده و حالا کارآفرین است؛ گویا شیوه متفاوتی را برای پرداختن به دفاع مقدس

یکی از دوستان من که آنجا در خط حضور داشت و متوجه شد که علی آقا شهید شده، شب به من خبر داد ولی از آنجایی که چهارم فروردین بود و به‌خاطر یک سردرگمی وجود داشت، هدف‌ها بدون محاسبه و مطالعه به‌صورت یک مختصات جغرافیایی به خلبان داده می‌شد. این مأموریت انهدام نیروی  شهید سپهبد قاسم سلیمانی , ولی بین خود بچه‌های کرمان یک بحث‌هایی داشتیم. بچه‌های کرمان عمدتاً در جبهه‌های مختلف پراکنده مشغول فعالیت بودند؛ یعنی بخشی در کردستان و بخشی در جبهه‌های خوزستان. در حداقل دو یا سه نقطه به صورت پراکنده مشغول فعالیت بودند. زرهی و توپخانه دشمن که از شمال بصره وارد ایران می‌شدند، بود. این در واقع اولین راهی بیمارستان مأموریت جنگی من بود و با صحبت‌هایی که  اوضاع و احوال روزهای اول سال تصمیم گرفتیم فعلاً خبر را به کسی نگوییم. پیکر برادرم هم در معراج اهواز بود و به‌خاطر نداشتن   انتخاب کردید که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. یکی از شیوه‌های نگاه به دفاع مقدس که بیشتر مورد توجه سینماگران ما قرار گرفته صورت رزمی آن است در حالی که پشت این صورت، نگاه و مبانی فکری دقیقی نیز وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. به‌نظرم یکی از دلایل کم‌توجهی